نویسنده سید حسین ساداتی ولمازویی در شنبه 92/10/28 | نظر
شیعه ، این پیروان مذهب خاندان وحى و رسالت ، از همان روزهاى رحلت پیامبر گرامى تـاکـنـون ، هـمـواره مـورد فـشـار و سـتـم قـرار گـرفـتـه و حـقـوق و آزادى آنـان پایمال شده است . نویسنده سید حسین ساداتی ولمازویی در شنبه 92/10/28 | نظر
در مورد «عالم ذر» در میان دانشمندان، مفسران، متکلمان و محدثان، گفتوگوهاى زیادى واقع شده است و این، نشانگر پیچیدگى موضوع (عالم ذر) مىباشد. نویسنده سید حسین ساداتی ولمازویی در شنبه 92/10/28 | نظر
نویسنده سید حسین ساداتی ولمازویی در شنبه 92/10/28 | نظر
بهترین شیوه یاد خدا! قال علی (ع) :“کل امر ذی بال لم یذکر فیه اسم الله فهو ابتر “ ” هر کار دارای اهمیتی که بدون یاد خدا آغاز گردد ، به سرانجام نمی رسد “ بحار الانوار یاد خدا در تمام اعمال و گفتار انسان موثر است و غفلت از آن نتیجه منفی دارد . درروایات زیادی توصیه به ذکر نام خداوند تبارک و تعالی شده است مشخص است که مقصود بردن نام خدا و آغاز هر کاری به نام او فقط گفتن بسم الله نیست ، بلکه مقصود این است که خداوند در تمام اعمال ما حضور داشته باشد . سوال : چگونه خدا را یاد کنیم ؟ ” ذکر خدا ” و به یاد خالق بودن انواعی دارد ، برترین آن این است که انسان بداند وابستگی ما انسانها ، بلکه همه موجودات جهان هستی به خداوند متعال ف مانند وابستگی نور چراغ ها به منبع انرژی است که در ابتدا و در ادامه نیاز به آن منبع دارد ، اگر انسان به این مرحله در یاد خدا برسد ، و دیگر به هیچ کس جز خدا تکیه نکند امکان ندارد که آلوده به گناه شود . چون گناهان در لحظه هایی رخ میدهد که انسان از خدا غافل میشود انسانی که دائما در یاد اوست گناه نخواهد کرد . (با استفاده از ??? سرمشق از سخنان حضرت علی (ع) حضرت آیت الله مکارم شیرازی ) نویسنده سید حسین ساداتی ولمازویی در شنبه 92/10/28 | نظر
نویسنده سید حسین ساداتی ولمازویی در شنبه 92/10/28 | نظر
روزی یک مرد روحانی با خداوند مکالمه ای داشت : "خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟ "، خداوند او را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد ، مرد نگاهی به داخل انداخت ، درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف خورش بود ، که آنقدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد ، افرادی که دور میز نشسته بودند بسیار لاغر مردنی و مریض حال بودند ، به نظر قحطی زده می آمدند ، آنها در دست خود قاشق هایی با دسته بسیار بلند داشتند که این دسته ها به بالای بازوهایشان وصل شده بود و هر کدام از آنها به راحتی می توانستند دست خود را داخل ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پر نمایند ، اما از آن جایی که این دسته ها از بازوهایشان بلند تر بود ، نمی توانستند دستشان را برگردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند . مرد روحانی با دیدن صحنه بدبختی و عذاب آنها غمگین شد ، خداوند گفت : "تو جهنم را دیدی ، حال نوبت بهشت است" ، آنها به سمت اتاق بعدی رفتند و خدا در را باز کرد ، آنجا هم دقیقا مثل اتاق قبلی بود ، یک میز گرد با یک ظرف خورش روی آن و افراد دور میز ، آنها مانند اتاق قبل همان قاشق های دسته بلند را داشتند ، ولی به اندازه کافی قوی و چاق بوده ، می گفتند و می خندیدند، مرد روحانی گفت : "خداوندا نمی فهمم؟!" ، خداوند پاسخ داد : "ساده است ، فقط احتیاج به یک مهارت دارد ، می بینی؟ اینها یاد گرفته اند که به یکدیگر غذا بدهند ، در حالی که آدم های طمع کار اتاق قبل تنها به خودشان فکر می کنند !" نویسنده سید حسین ساداتی ولمازویی در شنبه 92/10/28 | نظر
نویسنده سید حسین ساداتی ولمازویی در شنبه 92/10/28 | نظر
در کتاب خاطرات «حاج آقا مجتبی» آمده است، این اسوه اخلاق به شاگردان خود توصیه میکرد: نویسنده سید حسین ساداتی ولمازویی در شنبه 92/10/28 | نظر
ولایت مطلقه فقیه چیست؟آیا فقیه دارای ولایت مطلقه به اندازه ولایت انبیا و امامان(علیهم السلام) است؟ولایت به ولایت تکوینی و تشریعی تقسیم می شود. ولایت تکوینی به معنای تصرف در موجودات و امور تکوینی است. روشن است چنین ولایتی از آنِ خداست. اوست که همه موجودات، تحت اراده و قدرتش قرار دارند. اصل پیدایش، تغییرات و بقای همه موجودات به دست خداست؛ از این رو او ولایت تکوینی بر همه چیز دارد. خدای متعال مرتبه ای از این ولایت را به برخی از بندگانش اعطا می کند. معجزات و کرامات انبیا و اولیا(علیهم السلام) از آثار همین ولایت تکوینی است. آنچه در ولایت فقیه مطرح است، ولایت تکوینی نیست. ولایت تشریعی یعنی اینکه تشریع و امر و نهی و فرمان دادن در اختیار کسی باشد. اگر می گوییم خدا ربوبیت تشریعی دارد، یعنی اوست که فرمان می دهد که چه بکنید، چه نکنید و امثال اینها. پیامبر و امام هم حق دارند به اذن الهی به مردم امر و نهی کنند. درباره فقیه نیز به همین منوال است. اگر برای فقیه ولایت قائل هستیم، مقصودمان ولایت تشریعی اوست، یعنی او می تواند و شرعاً حق دارد به مردم امر و نهی کند. در طول تاریخ تشیّع هیچ فقیهی یافت نمی شود که بگوید فقیه هیچ ولایتی ندارد. آنچه تا حدودی مورد اختلاف فقهاست، مراتب و درجات این ولایت است. امام خمینی(ره) معتقد بودند تمام اختیاراتی که ولیّ معصوم داراست، ولیّ فقیه نیز همان اختیارات را دارد. مگر اینکه چیزی استثنا شده باشد. امام فرموده اند: «اصل این است که فقیه دارای شرایط حاکمیت- در عصر غیبت- همان اختیارات وسیع معصوم را داشته باشد، مگر آنکه دلیل خاصی داشته باشیم که فلان امر از اختصاصات ولیّ معصوم است.» از جمله جهاد ابتدایی که مشهور بین فقها این است که از اختصاصات ولیّ معصوم می باشد. قید «مطلقه» در مقابل نظر کسانی است که معتقدند فقیه فقط در موارد ضروری حق تصرف و دخالت دارد
از چنین ولایتی در باب اختیارات ولیّ فقیه به «ولایت مطلقه» تعبیر می کنند. معنای ولایت مطلقه این نیست که فقیه مجاز است هر کاری خواست، بکند تا موجب شود برخی- برای خدشه به این نظریه- بگویند: طبق «ولایت مطلقه» فقیه می تواند توحید یا یکی از اصول و ضروریات دین را انکار یا متوقف نماید! تشریع ولایت فقیه برای حفظ اسلام است. اگر فقیه مجاز به انکار اصول دین باشد، چه چیز برای دین باقی می ماند، تا او وظیفه حفظ و نگهبانی آن را داشته باشد؟! قید «مطلقه» در مقابل نظر کسانی است که معتقدند فقیه فقط در موارد ضروری حق تصرف و دخالت دارد. پس اگر برای زیباسازی شهر نیاز به تخریب خانه ای باشد- چون چنین چیزی ضروری نیست- فقیه نمی تواند دستور تخریب آن را صادر کند. این فقها به ولایت مقید- نه مطلق- معتقدند، برخلاف معتقدان به ولایت مطلقه فقیه، که تمامی موارد نیاز جامعه ی اسلامی را- چه اضطراری و چه غیراضطراری- در قلمرو تصرفات شرعی فقیه می دانند. نویسنده سید حسین ساداتی ولمازویی در شنبه 92/10/28 | نظر
آقا نگاهت جای آهو هاست، می دانم دستان پاکت مثل من تنهاست، می دانم آقا دلت در هیچ ظرفی جا نمی گیرد جای دل تو وسعت دریاست ، می دانم می آیی و با دستهایت پاک خواهی کرد اشکی که روی گونه مان پیداست ، می دانم برگشتنت در قلب های مرده مردم همرنگ طوفانی ترین دریاست ، می دانم جای سرانگشتان پر نورت در این ظلمت مانند رد باد بر شنهاست ، می دانم در باور کوتاه این مردم نمی گنجد وقتی بیایی اول دعواست ، می دانم ای کاش برگردی که بعد از این همه دوری یک بار حس بودنت زیباست ، می دانم آقا اگر تو برنمی گردی دلیل آن در چشمهای پر گناه ماست ، می دانم کی باز میگردی ، برایم بودن با تو زیباترین آرامش دنیاست ، می دانم تو باز می گردی اگر امروز نه ، فردا از آتشی که در دلم پیداست ، می دانم لینک دوستان ما
آخرین مطالب سایت
|
درباره سایت
این وب سایت متعلق به سید حسین ساداتی است لینک های مخصوص سایت
موضوعات سایت
پیوندهای روزانه
برچسب ها
|