سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 ولمازو سلام
 وب سایت رسمی سید حسین ساداتی
بسم الله الرحمن الرحیم اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ. اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ. اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِکَ حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ. اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
تبلیغات
هفتم
ارتباط با مدیر
نام :
ایمیل:
موضوع:
پیغام :
نویسندگان سایت
آرشیو مطالب
دیگر امکانات


 اربعین وب انقلابی خواننده انقلابی-حامدزمانی مرگ بر امریکا
" width="468" height="60" alt="مزرعه رایگان من" />
امام زمان
نویسنده سید حسین ساداتی ولمازویی در شنبه 92/10/28 | نظر

اماما عاشقیم و دوستدار دوستداران تو و خاک پای منتظران تو ، امام فسوسا که خود ، خانه دل را برای انتظار تو مهیا نساخته ایم

اماما با مژگان نروبیده ایم گرد راه را ،با اشک نشسته ایم غبار دل را

اماما نروبیده ایم غبار گناه را از دل ، اما عاشقیم ، نمیدانیم این عشق سوزان ، در کجای جانمان جای گرفته که بی تابمان کرده

اماما شرمنده ایم که خانه دل را برای حکمرانی تو پاک نساخته ایم

اماما از کاروان عاشقان تو ، عقب مانده ایم . مرکب راهوار نداریم که به این کاروان شور انگیز ، دست یابیم

اماما راه پیچاپیچ است و پر از گردنه های هراس انگیز ، ما ، بی پا افزار و توشه سرگردان

اماما خمینی آمد و گزید و برد و ما پس مانده ها و وازده ها ترسیم که هیچگاه به آن آستان جلال راه نیابیم و غبار شویم و در هوا معلق و سرگردان ، نه آرامشی ، نه قراری ، نه پناهی و نه منزلی

اماما بیم آن را داریم در عمق شب ، گم شویم و گرفتار راهزنان

اماما میدانیم که خود ، خود را به وادی هول انگیز بلا افکنده ایم ، امام هنوز کور سویی از چراغ عشق در جانمان سوسو میزند

اماما دریا آشنایان ، به عمق دریای عشق فرورفته اند و ما در ساحل مانده ایم ، نه چشمی که آن همه زیبایی را ببینیم و نه انسی با امواج که با آنها در آمیزیم و نه پرتوی از عشق که به جان حقیقت راه یابیم

اماما عشق رخی نمود و جلوه ای کرد ولی ما سرگرم بودیم و از شربت گوارای عشق ، مارا بهره ای نرسد

اماما نسیم عشق وزید و ما در غفلت بودیم ، اینکه بی نصیبی از نسیم عشق ، چگونه از این بیابان آتشناک رهایی یابیم و جانهای پژمرده خود را با نسیم دل انگیز صبح ، شاداب کنیم

اماما راه دشوار است و رهزن بسیار ، و عجبا همه در لباس مهر و محبت و راهنما و دل می سوزانند و به نرمی و گرمی راه میبندندکه ما راه مینمایانیم

اماما بو جهل ها بسیار شده اند . همانان که تا دیروز خسی بودند و اسیر باد ، اما اینک که با پایمردی روح خدا پایبند شدند و استقرار یافتند ، به خود میخوانند

اماما بو لهب ها هم بسیار شده اند . لهیب کینه هاشان سرکش است و سوزنده . توان دیدن هیچ زیبایی را ندارند . دوست دارند همه چیز را خاکستری ببینند

اماما حماله الحطب ها روزان و شبان ، هیزم کشی میکنند ، تا آتش های کینه ها را بگیرانند و همیشه آنها را سوزنده و سرکش نگه دارند

 اماما به عشق تو ، صفحه صفحه این صحیفه را نگاشته ایم و با اشک فراق تو آن را آراسته ایم ، امید آن داریم که به جمع ما ، از سر مهر نظر افکنی و در هنگامه ها راهمان بنمایی ...

اللـهم عجل فی فرج مولانا صـاحب العصر و الزمـان


شعر امام زمان
نویسنده سید حسین ساداتی ولمازویی در شنبه 92/10/28 | نظر

در امتداد خزان ، روزها زمستانی

و در غیاب شما ، آفتاب زندانی

جسارت است ولی یک سوال می پرسم

چقدر در پس پرده حضور پنهانی ؟

ببین برای شما جمعه ندبه می خوانند

نوادگان زمین خسته از پریشانی

چه وقت میرسد آقا نگاهتان باشد

برای شب زدگان آیت غزل خوانی ؟

چرا نمی رسی ای منتقم ببین امروز

به نیزه ها شده قرآن به دست شیطانی

دوباره پنجره ها ، زل زدن به غربت شهر

در انتظار شما ای طلوع پایانی


شعر رهبر
نویسنده سید حسین ساداتی ولمازویی در شنبه 92/10/28 | نظر

روز و شب ما اگر جهنم گردد
شخصیتمان ترور دمادم گردد
ما بسیجیان نمی گذاریم حتی
یک مو زسر خامنه ای کم گردد

****************

قبل از تو دلم گلی کــــه نیکوست نداشت
همچون تو پدر که فاطمی خوست نداشت
از بــس که تــــو مـــاهی پدرم سیدعلی
والله نمــی شود تــــــو را دوست نداشت

****************

تا نور ولا بــه سینه ی ما تابید
نفرت ز منافـــق به دل ما رویید
ما جمله فدایی ولایـت هستیم
تا کور شود هر آنکه نتواند دید

****************


مفهوم انتظار در باب حــضــرت مـــهــدی عــلــیه الــسـلام..
نویسنده سید حسین ساداتی ولمازویی در شنبه 92/10/28 | نظر

مفهوم انتظار در باب حــضــرت مـــهــدی عــلــیه الــسـلام..
فقط این نیست که ما منتظریم
تا امامی بیاید
و جهان را از عدل و داد پُر کند..
یکی از معانی انتظار در این باب این است که:
امــام نیز منتظرند
تا مــن و شـــما هم برای
چـنــیــن امــر بــزرگی آمــاده شـــویم..
و حــالا
حدود هزار و سیصد سال از انتظار ایشان می گذرد
امّا هنوز جامعه
خود را برای پذیرش این امر عظیم
آماده نساخته*



بهترین و موثرترین امر به معروف
نویسنده سید حسین ساداتی ولمازویی در شنبه 92/10/28 | نظر

بهترین و موثرترین امر به معروف


رهبرم
نویسنده سید حسین ساداتی ولمازویی در شنبه 92/10/28 | نظر

عضویت
زندگی
نویسنده سید حسین ساداتی ولمازویی در شنبه 92/2/21 | نظر
+ زندگی باغی است میان من و تو گاه سبز است و گاه تیره آب میخواهد این باغ و نیاز به باغبان دارد با محبت رشد وتعالی می یابد و غبار آلوده خشکش می سازد ریشه اش هوشیاری من و توست و تا قلب من و تو می تپد ادامه دارد زندگی را باید ساخت لحظه ها را باید با هم بود من و تو زندگی را از نو خواهیم ساخت ..!

امام حسین
نویسنده سید حسین ساداتی ولمازویی در دوشنبه 92/2/2 | نظر
محمد --------
فلک دانی چه ظلمی از تو برزهرای اطهر شد چه بیدادی زتو بر فاطمه بعد از پیمبر شد

مگر آن گفته های شاه خاتم رفته از گوشت که بعد ازرحلت او فاطمه از غم مکدر شد

بگفت احمد مکرر فاطمه بضعه منی چرانسبت به او پس ظلمها زامت مکررشد

همان زهرا که احمد زاحترامش گفت با امت دریده نامه ی ارثش زخصم شوم کافر شد

نخشکیده هنوز از آب غسل شاه خاتم کفن که نار ظلم در باب سرایش شعله آور شد

دل بشکسته اش اورا نبود بس در غم بابش که پهلویش شکسته آن چنان از ضربت در شد

نبود بس سینه اش را ناله های جانگداز غم که آزرده زمیخ در زاعدای ستمگر شد

نبود بس تیرگی روز در چشمش زهجر باب که نیلی آنچناناز سیلی آن رخسار انور شد

زضرب تازیانه دشمن دین بازویش راخست مصیبت دیده ای را تسلیت آنسان مقرر شد

چرا حبل جفا بر گردن حبل المتین بستند چرزا مغلوب دست روبه دون ،شیر داور شد

قضا بر بست دست شیر حق را ورنه در آندم کجاروبه ، رها از دست ضرغام غضنفر شد

ز لطف مرتضی و آل پاک اوست کاندر طوس بدوران مرثیه خوانی ، مدامی شغل (آذر) شد .


دانلود آهنگ
نویسنده سید حسین ساداتی ولمازویی در پنج شنبه 91/12/24 | نظر

انلود آهنگ یارا یارا گاهی دل مارا به چراغ نگاهی روشن کن

 

یارا یارا گاهی دل مارا به چراغ نگاهی روشن کن چشم تار دل را چو مسیحا به دمیدن اهی روشن کن

 (((دریافت)))


<      1   2   3   4   5   >>   >
درباره سایت

این وب سایت متعلق به سید حسین ساداتی است
موضوعات سایت
برچسب ها
لوگو سایت
ولمازوسلام
.: طراحی و کدنویسی قالب : سید حسین ساداتی :.
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ و متعلق به سید حسین ساداتی است.کپی برداری از مطالب تنها با ذکر منبع مجاز است...